♥تا شقایق هست،زندگی باید کرد!♥

♥تا شقایق هست،زندگی باید کرد!♥
 
㋡همیشه در مشکلاتت سکوت کن!شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشد!㋡
Design by : NazTarin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 313
بازدید ماه : 267
بازدید کل : 52224
تعداد مطالب : 347
تعداد نظرات : 220
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


در خود می نگرم تا ببینم که خطا کجاست ...

 

بعد از کمی تامل و قدری سکوت پی میبرم : 

 

آنــجا که خـــالی از خـداست ، خــطاست . . .

 

به یاد می آورم، آنجا که از یاد او غافل شده ایم، به بیراهه رفته ایم ...


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:خطا کجاست,خطا,جایی که خالی از خداست,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

گـفتند : سختی نــمک زندگـــی اســت...

اما چـــرا کســــی نفهـمید،

برای مــن کــه خاطراتم زخمـــی است،نمـــک مـــزه نـــدارد...

درد دارد...!!!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

خدایا،

دستم به آسمانت نمی رسد،

اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن...!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

این ایام سوگواری رو به همه ی مردم جهان تسلیت میگم...!اینم یک شعر زیبا درباره ی سالار شهیدان،امام حسین (ع):

سرش به نیزه به گل های چیده می ماند

به فجر از افق خون دمیده می ماند
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند

 

 این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد .


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

فقر اینه که دو تا النگو توی دستت باشه و دو تا دندون خراب توی دهنت

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری ، از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی

فقر اینه که وقتی کسی ازت پرسید در سه ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی

فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه

فقر اینه که کلی پول بدی واسه فلان مارک عینک ، اما فلان کتاب معروف رو نمیخری تا فایل پی دی افش رو مجانی گیر بیاری

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابون های اروپا تعریف کنی

فقر اینه که ماشین 50 میلیون تومانی سوار بشی اما قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت نکنی

فقر اینه که شعار بدی که دموکراسی میخوای ، اما تو خونه بچه ات جرأت نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری

فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی های تو چیه بعد از یه مکث طولانی بگی فقط موزیک و سریال های تلویزیون

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی

فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی

فقر اینه که کتابخونت کوچکتر از یخچالت باشه

...

از نظر شما واقعاً فقر چیه ؟!!!



کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ شنبه 20 آبان 1391برچسب:فقر,فقر واقعی,فقر چیه,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*
هــــرچی مهـــربونتر باشی؛
 
بیشتـــر بهت ظلم میکـــنن...
 
هــــرچی صـــادق تـــر باشی؛
 
بیشتـــر بهت دروغ میگــــن...
 
هـــرچی خـــودتو خاکی تـــر نشون بـــدی؛
 
واست کمتـــر ارزش قائلنـــد...
 
هـــرچی قلبتـــو آسونتـــر در اختیار بـــذاری؛
 
راحت تـــر لـــهش میکـــنن...
 
و اگــــر بدونند کـــه منتظـــری و بهشـــون احتیاج داری...
 
انـــدازه یه دنیا ازت فاصلـــه می گــــیرند!!!

کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ شنبه 20 آبان 1391برچسب:حقیقت,حقیقت اینه,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟  

غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم   

وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم

دومین روز بارانی چطور؟

پیش بینی اس را کرده بودی و چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم...

سعی می کردی من خیس نشوم!

 

 

 

 

 

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود

و سومین روز چطور؟

گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری

چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی  

و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟

به خاطر داری؟

که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم

برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود 

دو قدم از هم دورتر راه برویم...   

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...

"دکتر علی شریعتی"


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

خدایا دیدی؟

کلی باران فرستادی،

تا این لکه ها را

از دلم پاک کنی..!

گفته بودم که لکه نیست...

"زخم" است!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

جسارت میخواهــد!!

نزدیک شده به افکار دختری...

که روزها...مردانه با زنـــدگی می جنگــد...

اما شــب ها...بالشش از هـق هـق های دخترانــه،

خیـــس است... !


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*
بی هیچ صدائی می آیند
زمانی که نمی دانی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و
بی هیج نشانی از دلت می گریزند
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حسرتی باشد به درازای زندگی
چه قدر بی رحمند رویاهـا!

کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*
میخواهم توصیفت کنم...
 
خیـــــاطــــ نبودی
اما خوب وصلـــه های جور واجـــــور به من زدی...
آشپـــــــــــز نبودی...
اما چه آش چــــــــربی برایم پختــــــــــی
کفــــــــاش نبودی...
اما چه به اندازه کفش رفتن ام را دوختـــــــی...
ومــــــــــــن...
دیـــوانه نـــبودم...
اما چـــــه دیوانه وار دوستت میدارم...

هنـــــــــــوز...


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

یادمه 1 روز تو 1 سـفـری

یــکــــی شبیه ایـن جمله رو بهم گفت...اون بهم گفت اگه بخوای حساب کنی

و ببینی؛ همـــه انسانن،

همـــه بنده ی خـــــدان،اما اینکه یه فــــرد یا یک انسان باشی مهم نیست

مهم مـــی دونــی چیــــــه؟

مـــهـم ایـــنه کـــــه آدم باشی اونـــــم از جنس واقعیش...

یعنی انسانیت تنها با آدمیــــــــت کـــــامل میشه

پس ســعی کنیــم هممون اول آدم باشـــیم!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:آدم باشیم,آدم موجودیست که,,,,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*
آدمهاي کنارم مثل " جمعـه " مي‌مانند ...
معلوم نمي‌کند " فـرد " هستند يا " زوج "

پُـر از ابهـامنـد...


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

انگشتت فقط جای یک حلقه دارد...

دلــــــت را

دست به دست میکنی برای چه ؟؟؟


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

معلم پای تخته داد میزد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسیها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وآن یکی در گوشه‌ای دیگر
«جوانان» را ورق می زد.
برای اینکه بیخود های‌و هو می کرد و با آن شور بی‌پایان
تساویهای جبری را نشان می‌داد
با خطی خوانا بروی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
: یک با یک برابر است
از میان جمع شاگردان یکی‌برخاست
همیشه یک نفر باید بپاخیزد...
به آرامی سخن سر داد:
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
نگاه بچه‌ها ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند

و او پرسید:
اگر یک فرد انسان، واحد یک بود
آیا یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه صورت نقره گون، چون قرص مه می‌داشت بالا بود
وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفتخواران از کجا آماده می‌گردید؟
یا چه‌کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌گشت؟
یا که زیر ضربه شلاق له می‌گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه‌کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟
معلم ناله‌آسا گفت:
بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست...!!!

                             (خسرو گلسرخی)


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

میخواهی بروی؟

خب برو…

انتظار مرا وحشتی نیست

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود

برو…

برای چه ایستاده ایی؟

به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟

برو..

تردید نکن

نفس های آخر است

نترس برو…

احساسم اگر نمیرد،

بی شک ما بقی روزهای بودنش را

بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست

برو…

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود

پس راحت برو

مسافری در راه انتظارت را میکشد

طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد

برو…

فقط برو…..


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

و چه قدر کوتاه است فاصله ی فعل های خوبی و بدی!
گویا فاصله ای نیست!
گویا اصلا نیست!
به ساعت نگاه کن...
همان ساعت قدیمی روی طاقچه که دیگر نیست!
وسعت ثانیه را می فهمی...؟؟؟
که چه زود دیر میشود و چه دیر زود!
به چهره ها نگاه کن...
که چگونه در همند...
و چگونه تحمل میکنند این درد غیر قابل تحمل را..!
حکایت دل را ...
دل درد را...
دل دردی که دلیلش پیچیدگی است نه دل پیچه!!!!!
و دوایش حرف...
همان مزاحمی که چند روزی است آویزانت شده!
                                      
سنگینت کرده!
                                       
پر شدی از آن!
                                        
از حرف...
عوض میکنم...
خطم را عوض میکنم!
برای رهایی از شر مزاحم!
تا سبک شوم..
و خالی..
و خوب..
به روی خودم نمی آورم و نیاورید که چه قدر کوتاه است فاصله ی خوبی و بدی!
که فاصله ای نیست.
که اصلا...
 
نیست!!!!
 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد
از این صدا متنفر بودم اما
چشم هایم را میمالم
new message …
تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

پرسید چرا دیــــر کرده است؟

نکند دل دیگری او را اسیـــر کرده است؟

خندیدم و گفتم: او فقط اسیر مـــن است،

تنها دقایقی چند تــاخیر کرده است…

گفتم امروز هوا ســـرد بوده است…

شاید موعد قرار تغییـــر کرده است…

خندیــد به سادگیــم و گفت: احساس پــاک تو را زنجیــر کرده است...!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

♥خیلــــی وقــــتا بهــم میگن:چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم
♥اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم
 


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

يادداشتی از طرف خدا
 
من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم . لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم. اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي براي رفع كردن آن تلاش نكن . آنرا در صندوق ( چيزي براي خدا تا انجام دهد ) بگذار . همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو . وقتي كه مطلبي را در صندوق من گذاشتي ، همواره با اضطراب دنبال (پيگيري) نكن . در عوض روي تمام چيزهاي عالي و شگفت انگيزي كه الان در زندگي ات وجود دارد تمركز کن . نااميد نشو ، توي دنيا مردمي هستند كه رانندگي براي آنها يك امتياز بزرگ است.
شايد يك روز بد در محل كارت داشته باشي : به مردي فكر كن كه سالهاست بیکار است و شغلی ندارد.
ممكنه غصه زودگذر بودن تعطيلات آخر هفته را بخوري : به زني فكر كن كه با تنگدستي وحشتناكي روزي دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار ميكند تا فقط شكم فرزندانش را سير كند
وقتي كه روابط تو رو به تيرگي و بدي ميگذارد و دچار ياس ميشوي : به انساني فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشيده.
وقتي ماشينت خراب ميشود و تو مجبوري براي يافتن كمك مايلها پياده بروي : به معلولي فكر كن كه دوست دارد يكبار فرصت راه رفتن داشته باشد.
ممكنه احساس بيهودگي كني و فكر كني كه اصلا براي چي زندگي ميكني و بپرسي هدف من چيه ؟ شكر گذار باش . در اينجا كساني هستند كه عمرشان آنقدر كوتاه بوده كه فرصت كافي براي زندگي كردن نداشتند.
وقتي متوجه موهات كه تازه خاكستري شده در آينه ميشي : به بيمار سرطاني فكر كن كه آرزو دارد كاش مويي داشت تا به آن رسيدگي كند.
ممكنه تصميم بگيري اين مطلب رو براي يك دوست بفرستي : متشكرم از شما ، ممكنه در مسير زندگي آنها تاثيري بگذاري كه خودت هرگز نميدانستي!!!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

کسی در این سوز و سرما دستهایت را نمیگیرد. در جیب بگذارشان،

شاید ذره ای خاطره، ته جیبت مانده باشد که هنوز هم گرم است!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

حرف هایی در حوالی پشت سرت

و در کوچه پس کوچه های روز ها

و در همین اواخر سالهای آخر...

.

.

.

.

آه،گذشته ام درد می کند!!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

دلم را ورق میزنم

این کتاب قدیمی را

این قدر بغض هایم را نجویده نجویده قورت دادم که سر دلم سنگینی میکند

کاش میشد حواس نگرانی را پرت کنم

حواس دلم را...

این روزگار میگذرد اما من ازاین  روزگار نمی گذرم

نمیـــــــــــــــــــــــــــــــگذرم

بغض هایم را برای خودم نگه میدارم

گاهی سبک نشوم

سنگین ترم...

من میروم

بوی مرگ می آید

میروم تا یک دل سیر بمیرم.................................................................................


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

چقدر خنده داره که
وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم ، چیزی یادمون نمیاد که بگیم
اما وقتی میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم

....

چقدر خنده داره که
خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته
اما خوندن صد سطر از پرفروش ترین کتاب رمان دنیا آسونه

....

چقدر خنده داره
شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم
اما سخنان قرآن رو به سختی باور میکنیم

....

چقدر خنده داره …….اینطور نیست ؟
دارید میخندید ؟ ……….دارید فکر میکنید ؟
این حرفها رو به گوش بقیه هم برسونید
و از خداوند سپاسگزار باشیم ، که او خدای دوست داشتنیست!!!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

به من گفت:

     همه رو ول کن …

     باید دور همه رو خط بکشی ...

ولی خودش جلوی آینه دور چشمشو خط کشید و رفت سر قرار....


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

چقدر خنده داره که
یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد،
اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره...!


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

یــــــــک روز

به خودت می آیـــــی

آن روز می فهمـــــی خــــــودت را

به پـــــای کســـی کـــــه هیـــــچ وقــــت

پیـــــشت نبـــــــوده ، پیـــــر کــــردی …


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

خاطرات چوب های خیسی هستند

که با آتش زندگی نه می سوزند و نه خاکستر می شوند !


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

خوابـــــــــــــــــید…
بدون ” شب بخیر ”
شاید می دانست
بی او
هیچ ساعتی
از زندگی ام
به خیر نیست…


کلیککک کن دوستممم


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,نویسنده *♥Elahe Nanas♥*

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 12 صفحه بعد

با اين دكمه كاري نداشته باشيد!!

بهترين كدها در صبادانلود

دریافت کد خوش آمدگویی